فمنیست

زن و مرد با هم برابر هستند و این نیاز به اثبات ندارد در انسانیت و عشق اینکه چه کسی برتر در چه کسی کمتر است مشخص نیست. زیرا عشق و زیبایی جنسیت زن و مرد را نمی شناسد انسان بودن شعری لطیف است که می توان بدون جنگ و زیر پا له کردن اسرافیان آن را سرود.
چرا با مردانگی و زنانگی درونمان به صلح نرسیده ایم؟
آیا خود را همینطوری که هستیم دوست داریم یا از والدین من هنوز خشن داریم؟
با مفهوم بخشش و دادن عشق بیگانه؟
آیا غده های درون خود را با نقابی اجتماعی و گاردی جامعه پسندانه ابراز می‌کنیم تا درونمان را شکست دهیم؟
آیا از رابطه جنسی لذت میبریم یا آن را گناه می دانی و همسرمان را دشمن خونی خود می پنداریم؟
آیا به مفهوم واقعی کلمه زنانگی و مردانگی داریم و یا فقط ادا و شعار هستیم؟
فمنیست بودن مهمتر است یا انسان بودن؟
چرا خانم ها هنوز خود را نشناخته اند و می خواهند نقش قربانی را بازی کنند؟
شما به اندازه کافی توانا هستید و نیازی ندارید که دیگران از شما دفاع کنند خود به زیبایی خود را بسازید و خود زیبایی خود را زندگی کنید تا همگان بدانند زن زیبایی زندگی است زنانگی و مردانگی هر دو باهم تکمیل‌کننده یک کل واحد هستند.
آیا با جنسیت خود در جنگ هستید یک زن کامل را چگونه زنی می دانید ملاک های شما برای سنجیدن انسانیت و شرافت در جنسیت افراد خلاصه می‌شود؟
در اینکه زنان در کودکی بیشتر تحقیر می شوند و قربانی روح زمانه خود هستند شکی نیست اما اکنون که علم پیشرفت کرده است و تکنولوژی بارسنگین وظایف خانه را تا حدی از دوش بانوان برداشته است هنوز هم دید ما و انتظاراتی که از زنان در جایگاه های مختلف داریم تعطیل نشده است مثلاً شما همون برخوردی را که با راننده مرد دارید با خانم که پشت فرمان اتومبیل نشسته است هم دارید و یا نه؟ کلیشه‌های ذهنی ما از کودکی شکل گرفته اند و با خواندن چند کتاب روشنفکری یا دیدن فیلم فقط فکر میکنیم که عوض شده اند در حالی که بدون مشاوره ها و چلنج های کلامی با متخصص روانشناس بعید به نظر می رسد که ساز هایی که با احساساتی قوی همراه هستند و در نوحه شیار ما جا خوش کرده اند و بارها در رفتارهایمان و طرز صحبت کردن و فکر کردنمان نمود پیدا می‌کنند تغییر کنند.
به افراد به چشم انسان نگاه میکنیم یا در قالب زن و مرد بد و خوب؟
آیا زن بودن بعد از و شیطانی است چرا میکشیم خود را مردانه جلوه دهیم و مرد را مظهر قدرت می دانیم؟ اتفاقاً این زنان هستند که مردانی سالم پرورش می دهند مردانی که باعث پیشرفت زنان در جوامع می شوند سالم بودن مادر در سلامت روان کودک تاثیر شگرفی دارد پسری که توسط مادری بدون اعتماد به نفس کافی پرورش یافته به طور قطع در بزرگسالی در هنگام انتخاب همسر مناسب توسط ناهوشیار اداره می شود و تصمیماتی اشتباه و ویرانگر دست می زند.
دختری که زیر دست و پا مادری بزرگ شده که مردان به پسران خود ارزش بیشتری میدهد در بزرگسالی هویت زنانه خود را بی ارزش می داند و یا بالعکس همواره در جنگ درون با مردانگی به عصبیت می رسد.
پیشرفت در تمامی ابعاد زندگی از جمله ایت کاری مالی فکری ارتباطی معنوی و غیره به دو بخش مردانه و زنانه تقسیم نمی شوند چه کسی گفته کار کردم متعلق به مردان است و یا زنان؟ افکار پیشینیان متعلق بافت جامعه قدیم زمانه خود است در هر عصری تقسیم کار بر اساس ویژگی‌های شخصیتی و استعدادهای مختلف صورت می گرفته است و داشتن اعتماد به نفس پیش از انتخاب مهارت های حرفه ای تعیین کننده اساسی است .
زنان بودن به چه معناست با چه حسی در درون شما عجین شده ضعیف و وابسته بودن یا لطیف و احساساتی و حمایتگر و مادرانه بودن؟
ارزشگذاری زنانگی و مردانگی توسط شما می تواند منجر به ایجاد احساساتی متفاوت گردد به عنوان مثال اگر مردانگی در نظر شما تحکم و زورگویی و له کردن اطرافیان باشد و یا اینکه داشتن اقتدار و درایت و مستقل فکر کردن و منطقه بودند دیده شما به جنسیت خودتان عوض می شود کلیشه‌های ذهنی ساخته شده توسط والدین این ناآگاه و استرس در بزرگسالی به شکل تربیت فرزندانی ناخوشنود و یا لوس و پرتوقع می انجامد.
دعوا بر سر مرد بودن یا زن بودن و برتری نیست بلکه نارضایتی از هویت جنسی و داشتن هیجانات و انتظاراتی نادرست از خود و دیگران و دشمن فرض کردن بقیه است که منجر به جنگی درونی می‌شود و انرژی روانی بسیاری از افراد می گیرد.
می توان مرد یا زنی خوشحال و آرام بود به شرطی که خودمان را بشناسیم و در پی کسب تایید دیگران نباشیم خودمان را همینطوری که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم برخوردهای مان را با جنس مقابل بسنجیم و تعدیل کنیم و سرانجام به تکمیل برسیم.
آرامش و شادی در بودن با همدیگر و پذیرش تفاوت هاست ازخود واقعی مان را کوچک کنیم و بدون ترس از قضاوت و ارزیابی آن را ابراز کنیم با دیدی مثبت و انتظاراتی واقع‌بینانه به سوی رشد و کمال افزونتر در زندگی حرکت کنیم.