در مقابل ،افسردگی که غالبا به آن افسردگی بالینی یا اختلال خلق یا اختلال عاطفی اطلاق می شود
ماه ها یا حتی سال ها فردرا گرفتار می کند.بیماری های افسردگی بر احساسات ،افکار،رفتار و سلامت جسمانی فرد تاثیر می گذارند.
اگر بخواهیم از نشانه های افسردگی برای شما بگوییم باید به این علائم اشاره کنیم:
-داشتن خلق افسرده (دوست دارید گریه کنید و دلیلش را نمیدانید گرفته و غمگین هستید)
-کاهش چشمگیر در میزان شوق و علاقه و لذت در تمام،یا تقریبا تمام فعالیت های زندگی در اکثر روز،و تقریبا در تمام روزها
-احساس پوچی و بیهودگی می کنید
-اختلال شناختی،پیدا می کنید
-اطمینان خود را در زندگی از دست داده اید
-درباره خود،احساس بدی دارید
-در همه لحظات هیجان زده و بی قرار هستید
-کنترل خود را نسبت به احساسات و عواطف و هیجانات خود از دست می دهید
-تمایل به احساس گناه پشیمانی دارید
-بی دفاع و آسیب پذیر به نظر می رسید
-تقریبا نسبت به همه چیز بدبین هستید
-انگیزه و کششی برای ادامه زندگی ندارید
-بی خوابی(کم خوابی) یا خواب زدگی(پر خوابی) تقریبا در تمام روزها
-کاهش محسوس وزن یا افزایش آن بدون تغییر رژیم غذایی
-کاهش توانایی در تفکر یا تمرکز حواس،یا نا مصمم بودن،تقریبا همه روزه
-افکار تکراری یا مکرر در خصوص مرگ و خودکشی
ممکن سوالی برایتان پیش بیاید که آیا باید همه این نشانه ها رو داشته باشیم تا افسرده محسوب شویم؟خیر برای اینکه شما یک فرد مبتلا به اختلال افسردگی عمده(ذکر میکنم عمده)به شمار آیید حداقل باید پنج مورد از این نشانه ها را طی مدت دو هفته تجربه کرده باشید و مضافا اینکه حداقل یکی از دو نشانه اول یا دوم باید در شما وجود داشته باشد و نهایتا اینکه افسردگی شما نباید عکس العمل طبیعی مثلا ناشی از مرگ یک عزیزتازه از دست رفته باشد.پس نکته مهم این است که بدانیم هر فرد افسرده ای لزوما تمام این نشانه ها را در خود ندارد برخی از افراد تعداد کمی از این نشانه ها را دارند و برخی دیگر تعداد بیشتری را، پس به تناسب شدت این نشانه ها در افراد مختلف و برحسب نوع آن افسردگی آنها فرق میکند
آیا افسردگی در سیستم ایمنی بدن تاثیر می گذارد؟
بله،افسردگی سیستم ایمنی بدن را به درجاتی مختل می کند شخص افسرده در معرض بیماری های سایکوسوماتیک(روان – تنی)قرار میگیرد در نتیجه تعادل بدن به هم می خورد و مقاومت بدن در برابر میکروب ها و ویروس ها کمتر و کمتر می شود در نتیجه میزان اضطراب و ترس شخص افسرده بالا می رود سپس انرژی کم می شود خستگی افزایش
می یابد فعل و انفعلات شیمیایی مغز تغییر میکند،شخص افسرده دوست دارد که یک گوشه ای بیفتد و تکان نخورد هر چند که میدانیم افسردگی حالت های دوگانه هم می تواند داشته باشد یعنی بعضی از افسرده ها بی حال وبی رمق هستند بعضی دیگر شوریده و تهییج پذیر.
علل افسردگی
مکانیسم یا مکانیسم های دقیقی که منجر به بروز افسردگی می شوند هنوز به طور دقیق کشف نشده است با این حال معمولا مجموعه ای از عوامل بیوشیمایی و روانی-اجتماعی وجود دارند که معلوم شده با افسردگی مرتبطند و احتمالا علت بروز آن هستند.
این مسئله قابل بحث است که برخی از مردان و زنان به دلیل ساختمان بیوشیمیایی-ژنیتیکی بدنشان در مقایسه با افراد دیگری که در معرض عوامل محیطی و اجتماعی مشابه قرار دارند ،ذاتا برای ابتلا به افسردگی مستعدترند.همچنین ادعا شده است که حتی در مواردی که افسردگی علت فیزیولوژیکی ندارند،افسردگی مزمن می تواند به تغییرات عصب شناختی منجر شود و این نیز می تواند تمایل ذاتی فرد را برای ابتلا به افسردگی افزایش دهد
به سخن ساده افسردگی ناشی از نتیجه عدم توازن مغز است،بالا و پایین رفتن ماده شیمیایی در مغز به خصوص:سروتونین،دپامین و اپی نفرین.در بسیاری از افراد این عدم توازن وجود دارد و می تواند تا پایان عمر نیز ادامه یابد،شخص افسرده خود را با این شرایط سازگار می کندبه شکلی با افسردگی خود کنار می آید.با این همه باید بدانیم که استعداد ژنتیکی ،گذشته فرد،بویژه دوران جنینی و کودکی،عوامل محیطی به طور کلی بخصوص دوران کودکی و دبستان و دبیرستان ،شیوه زندگی،عادت های غذایی و عملکردهای فکری و ذهنی در فعل و انفعلات شیمیایی مغز اثربسزایی باقی می گذارند
نکته مهم:هنگامیکه شخص افسرده می تواند وضعیت خود را بشناسد قدم اساسی برای درمان خود برداشته است همکاری شخص افسرده در درمان بسیار با اهمیت است.
به عبارت دیگر افسردگی یک تطبیق بسیار ضعیف نسبت به فشارهای عصبی است.هنگامی که به ما استرس وارد می شود ،سیستم غدد درون ریز ما گروهی هورمون به نام هورمون استرس آزاد میکند که قابل ذکرترین آن ها کورتیزول است.دانشمندان معتقدند ترشح زیاد کورتیزول ممکن است توازن و تولید سروتونین یا نورپین افرین(آدرنالین)را مخدوش سازد.
مثلث افسردگی یعنی چه؟
پروفسور آئورن بک می گوید ما زمانی افسرده می شویم که نسبت به خودمان و دیگران و جهان و آینده بدبین باشیم،چرا این بدبینی اتفاق می افتد؟چون زمینه اش را داریم عواملی هم به این زمینه کمک میکنند برای مثال از درس عقب می افتیم،در کسب چندان موفق نمی شویم،در زندگی مشترک احساس میکنیم شکست خورده ایم،اختلال در ترشحات غدد درون ریز ایجاد می شود،سطح سروتونین در مغز کاهش می یابد و نظایر اینها..
نکته مهم:زمانی که ما خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم گاهی به شدت عصبانی می شویم و وجودمان نسبت به دیگران پر از کینه و نفرت میشود،به طوری که از واقعیتها دور می شویم اما باید بدانیم که معیار و میزان سلامتی نزدیک بودن به واقعیت هاست.
درمان ومشاوره افسردگی
دو درمان عمده برای افسردگی وجود دارد روان درمانی و دارودرمانی و یا گاهی ترکیب این دونوع درمان استفاده خواهد شد.اما با توجه به اینکه افسردگی شدت و ضعف دارد نیاز هست که یک درمانگر شیوه درمانی را انتخاب نماید چرا که ممکن است در یک فرد افسرده روان درمانی نیاز باشد و در فرد دیگر توما دارو درمانی و روان درمانی نیاز باشد،اما بطور کلی برخورد عاقلانه و تجربی به زندگی میتواند به درمان افسردگی های نه چندان شدید کمک کند،زمانیکه ذهن میتواند خود را ببیند،علت آن را ببیند،باورهای غلط خود را ببیند،دست از لجبازی با زندگی بردارد،آن چرا که نمی تواند تغییر بدهد را رها کند،همه اینها به ذهنی نیاز دارد که هنوز کرخت و بی حس نشده باشد،عقل و تجربه به آن جواب بدهد تا آن جا که کاری نمی تواند بکند تسلیم باشد و واقعیت ها را بپذیرد
افسردگی دارای علل و اتیولوژی چندگانه می باشد و برای درمان آن باید با توجه به شدت و شرح حال بیمار وتست های معتبری که از افراد گرفته می شود و با توجه به تشخیص نهایی از تیم روان پزشکی،روان شناسی و روان کاوی کمک گرفت
برای اینکه از چاه افسردگی بیرون بیایید واز نو دریابیید و زندگی عادی و با نشاط را از نو آغاز کنید
مهناز گنجیان
